عقلانیت خودمدار در جامعه ایرانی
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۰۰۲۹۳
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، طی دو سه دهه اخیر موضوع «اخلاق» یکی از پرتکرار ترین مفاهیم در فرهنگ عمومی کشور بوده است. اینکه آیا جامعه ایرانی دچار اختلال و آشفتگی در امر اخلاقی شده است یا خیر؟ فرهاد نصرتینژاد (استاد دانشکده علوم تربیتی و رفاه اجتماعی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی) در مقالهای با عنوان «عقلانیت خودمدار و بحران اخلاق در جامعه ایرانی» با این فرض که جامعه ایرانی به لحاظ اخلاقی در شرایط آنومیکی به سر میبرد، بر آن است تا تبیینی جامعهشناختی از چرایی بروز چنین پدیدهای ارایه دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نویسنده در این مقاله مینویسد هر چند که با تجربه کردن روزمره انواع بیاخلاقیهای اجتماعی نیازی به بحث و استدلالآوری در خصوص مفروض یاد شده نیست، اما رشد انواع آسیبهای اجتماعی در کشور که بسیاری از آنها همچون دزدی، تجاوز به عنف، کلاهبرداری و... انحراف اجتماعیاند و انحرافهای اجتماعی نیز تخطئی از قواعد هنجارین جامعه هستند که بسیاری از آنها نیز هنجارهای اخلاقیاند، نشان از کم رنگ شدن قواعد اخلاقی و حتی آنومیک شدن آن دارد.
* شرایط آنومیک جامعه ایرانی در حوزه اخلاق
از نظر این پژوهشگر مدعای این نوشتار آن است که شرایط آنومیک جامعه ایرانی در حوزه اخلاق را باید در بروز و شکلگیری نوعی عقلانیت دانست که مختص جامعه ایرانی است.
او مینویسد هر چند باید اذعان داشت که عقلانیت یاد شده تنها علت وضعیت مورد بحث نیست و عوامل دیگری از جمله عوامل سیاسی و اقتصادی نیز در این زمینه دخالت دارند.
* عقلانیت خودمدار علت شکلگیری مدرنیته ایرانی
نصرتینژاد در این پژوهش توضیح میدهد که این شکل از عقلانیت که آن را «عقلانیت خودمدار» نامیدهایم خود معلول شکلگیری شکلی خاص از مدرنیته است که آن را نیز میتوان «مدرنیته ایرانی" نام نهاد که با اشکال مرسوم و معمول مدرنیته متفاوت است.
جامعه ایرانی تحت تأثیر جهانی شدن و رشد رسانههای جدید، در حال تجربه دو مولفه مهم مدرنیته در حوزه نرم افزای یعنی عقلانیت ابزاری و فردگرایی استاو در ادامه مینویسد، به بیان دیگر بر این باوریم که برخلاف گذشته که جامعه ایرانی ابعاد نهادی و غیرنرمافزاری مدرنیته را تجربه کرده بود، تحت تأثیر جهانی شدن و رشد و گسترش فزاینده رسانههای جدید (ماهواره، اینترنت، شبکههای اجتماعی مجازی و...) در حال تجربه کردن ابعاد نرمافزاری مدرنیته یا مدرنیسم است. از این رو دو مولفه مهم مدرنیته در حوزه نرم افزای یعنی عقلانیت ابزاری و فردگرایی به شدت در جامعه ایرانی در حال رشد و گسترش است.
* دلایل رشد مولفههای عقلانیت ابزاری و فردگرایی در جامعه ایران
از منظر این پژوهش نمودهای مهمی از رشد عقلانیت ابزاری و فردگرایی را میتوان در کمرنگ شدن مناسبات خویشاوندی، کاهش فرزندآوری، تکفرزندی، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق اعم از رسمی و عاطفی، اهمیت یافتن بدن و مدیریت آن در بین افراد خصوصاً زنان، مصرف کالاهای خاص فرهنگی، گرایش به مد، اهمیت یافتن مقولهای به نام سفر خصوصاً سفر خارجی و ... به عینه دید.
این پژوهش توضیح میدهد که بروز این شکل از عقلانیت و فردگرایی در غیاب نهادهای مدرنی که از سویههای مخرب آن جلوگیری کند از یک سو و وجود عناصر و مولفههایی فرهنگی و تاریخی از جامعه ایرانی همچون؛ خودمداری، تفرد، بیتعلقی به حوزه عمومی و... سبب شده است تا نوع خاصی از عقلانیت در جامعه ایرانی شکل گیرد که میتوان آن را "عقلانیت خودمدار" نامید که کاملاً با عقلانیت ابزاری و فردگرای مدرن متفاوت است.
* تعریف عقلانیت خودمدار
نصرتینژاد در ادامه مینویسد عقلانیتی که نه تنها در آن فرد خود را کانون و مرجع در مناسبات اجتماعی قرار میدهد بلکه بر خلاف عقلانیت فردگرای مدرن، مقید به هیچ اخلاق اجتماعی نیست و خودمداری تاریخی ایرانی آن را چنان فربه کرده و به تفرد کشانده است که تنها به زور یک اتوریته بیرونی امکان مهار برای آن قابل تصور است.
وی ادامه میدهد که این در حالی است که به دلیل نسبیتباوریی که اندیشهها و آموزههای پست مدرنیستی نشر داده است این شکل از عقلانیت نوعی پشتوانه علمی نیز پیداکرده و تعمیق شده است.
از نظر این پژوهشگر نتیجه این نوع از عقلانیت نوعی خودمداری مدرن است که به نیروی عقلانیت ابزاری نیز تجهیز شده است. از آن جایی که این شکل از عقلانیت در هر رابطه اجتماعی خود را کانون و مصدر رابطه قرار میدهد، قضاوت در باب رابطه و یا اهمیت آن را بر اساس میزان سود و زیان برای خود تعریف میکند، کرانهای برای سود بیشتر حتی به قیمت خسران اجتماعی قائل نیست، تنها هدف را دارای اصالت دانسته و در نتیجه هر وسیلهای را برای رسیدن به آن مشروع تعریف میکند، عملاً مجالی به بروز عینی قواعد اخلاقی که به نوعی محدود کننده و مهار کننده آن است نمیدهد.
* رابطه اخلاق ذهنی و اخلاق عینی درجامعه
نظامهای اخلاقی مداوم و استمرارشان وابسته به عینیت یافتن در عرصه کنش اجتماعی استاین پژوهش بیان میکند که نظامهای اخلاقی مداوم و استمرارشان وابسته به عینیت یافتن در عرصه کنش اجتماعی است. از این رو قواعد اخلاقیای که در مناسبات اجتماعی بازتولید نشوند در بلندمدت زوالشان قطعی خواهد بود.
نصرتینژاد در ادامه مینویسد: بروز و رشد فزاینده این شکل از عقلانیت سبب شده است که شکاف عمیقی بین نظام اخلاق ذهنی و اخلاق عینی جامعه بروز یابد. معنای این سخن آن است که در حوزه نظر با نظامی اخلاقی فربه و حداکثری روبروهستیم که گزیدهای از بهترین قواعد اخلاقی را دارد، اما در عرصه عمل اجتماعی چندان نشانی از آن نظامی اخلاقی نیست.
از نظر نصرتینژاد جایی که نشان و نمودی از نظام اخلاقی یاد شده میتوان شاهد بود، فضاهای اجتماعی شناخته شدهای است که کنشگران اجتماعی به دلیل شناختگی فضا به لحاظ شکلی متخلق به قواعد اخلاقی میشوند. از این رو در این حوزهها نیز به جای نمود و بروز قواعد اخلاقی به معنای واقعی آن، با نوعی ریاکاری اجتماعی روبروهستیم.
* اخلاق در جامعه ایرانی
این پژوهش نشان میدهد یکی از علل اصلی بحرانی شدن وضعیت اخلاق در جامعه ایرانی را باید در شکلگیری این شکل از عقلانیت دانست که کاملاً در تعارض و تخالف با هرگونه نظام اخلاقی خصوصاً اخلاق وظیفهگرا است که اتفاقاً نظام اخلاقی جامعه ایرانی بر آن مبتنی است.
در نهایت پژوهش حاضر به این جمع بندی میرسد که این نوع از عقلانیت که فایدهگرا و نتیجهگرا است، برخلاف نظامهای اخلاقی فایدهگرا که اخلاقی بودن افعال انسانی را در کسب فایده یا لذت و یا کاهش درد و الم تعریف میکند، فایده خود فرد را فارغ از خسران و یا درد و الم دیگران جستجو میکند و از این رو به شدت ضداخلاقی است.
از این رو یکی از رویههای مهم برای بازگرداندن اخلاق به حوزه عمل اجتماعی برخلاف رویههای معمول و مرسوم که متکی بر پند و اندرزگویی و ترغیب و تشویق به امر اخلاقی است، نیازمند مهار نظاممند این شکل از عقلانیت است.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: اخلاق جامعه پژوهش خوان شکل از عقلانیت جامعه ایرانی قواعد اخلاقی نصرتی نژاد نظام اخلاق شکل گیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۰۰۲۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راه حل مسائل فرهنگی بازگشت به سیاست و سیاستگذاری
جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم؛ راهحل شناخت و استفاده درست از رویکردهای سیاستگذاری است. - اخبار اجتماعی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، علی نیکوکار- جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم باید آن را چیزی غیر از رسم و عادت و مراسم و مناسک بدانیم و نگاههای قاعدهمند و فرایند محور به آن داشته باشیم.
بر اساس مبانی اعتقادی و تربیتی، برای اینکه دین و فرهنگ راهنمای رفتار و کردار قرار بگیرد باید با جان آدمیان پیوند خورد. متاسفانه سیاست فرهنگی کشور در جهتی است که گمان میشود با تدریس چند ساعت دین و فرهنگ میتوان رفتار و عمل انسان را تغییر داد، فراموش میکنیم که آموختن و تربیت، حفظ کردن و یاد دادن الفاظ و عبارات نیست. نباید محدود به دانستههای سطحی و عادات در عمل و رفتار شویم. به عبارت دیگر زمانی افراد آداب ظاهری احکام دینی و فرهنگی و عرفی جامعه را رعایت میکنند که آنها را با جهان خود پیوند داده باشند.
اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی که آثار بزرگی در تاریخ ایجاد کرده را به دور از نگاه سطحی و ظاهری، با جان جامعه ایرانی پیوند دهیم، لازم است بدانیم که روابط و مناسباتی که بر انسان امروز حاکم شده به صورت قهری تلاش میکند هر نوع فرهنگی را در خود منحل یا نفی و انکار کند. متاسفانه مواجهه جهان اسلام و به طور خاص ایران و سیاست های فرهنگی در مقابل این امر، محدود و محصور به ترمیم ظواهر شده، یعنی نه تنها تلاش نکردیم به طریق غیرمستقیم و نرم، متعادل و متناسب با شرایطِ زبان و زمان فعلی پیش برویم بلکه تعارضات درونی در ظاهر و باطن موجب تشدید وضعیت هم شده است. لذا گام نخست توجه به این امر، احساس وضع کنونی، عدم غفلت، پذیرش و مواجهه با آن است.
ناگفته نماند با وجود شرایط فعلی همچنان بخش عظیمی از مردم تعلق به فرهنگ و جهان اسلامی و ایرانی دارند، اما در جامعه ایران با دو قشر دیگر نیز مواجه هستیم که باید آنها از هم تفکیک کرد، دسته اول افرادی هستند که می توان با زبانِ متناسب با روزگار کنونی آنها را به دین و فرهنگ و سنت تاریخی خویش بازگرداند.
رایزن فرهنگی ایران در اندونزی: کار فرهنگی خارج از کشور هزینهبر است و موازیکاری بلای جانشدر جهان این افراد فردیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و فردیت چیزی غیر از انتخاب آزاد نیست. آنچه اهمیت دارد نه اعمال قهر در انتخاب، بلکه آگاهی فرد از گزینههای پیش رو و نتایج آن است. به تعبیر دیگر سیاست فرهنگی ما باید در جهتی باشد که فرد با انتخاب آزاد به سمت فرهنگ اسلامی ایرانی خویش حرکت کند. چراکه بخش عظیمی از آنها دچار تقلید بیحساب و پراکنده شدهاند و نمیدانند چه میکنند و نتایج آن چیست.
اما دسته دوم کسانی هستند که پیش از آنکه تجربه توسعه و پیشرفت کشورهای غربی را داشته باشند وارد بحرانهای آن در مقام نظر و عمل شدهاند. به عبارت روشن مصرفگرایی، لذتجویی، افسردگی، بیبنیادی و بیاعتنایی به ارزشهای دینی و اخلاقی و... معیار و ملاک آنها قرار گرفته و تلاش میکنند صورت محلی و منطقهای از جهان مدرن و حتی پست مدرن را به نمایش بگذارند. لذا دشوار می توان در زمان محدود تغییری بنیادین در جان این دسته ایجاد کرد. چراکه این قشر از جامعه اساساً در پی دین و فرهنگ نیستند. به تعبیر دیگر این دسته مقلد مناسبات و روابطی هستند که به مبادی و مبانی، آثار و نتایج آن کاری ندارند. حتی ممکن است پوچ و بیهوده بودنش را هم درک کنند اما اهمیتی به آن نمی دهند.
جهانگیر الماسی: غرب جامعه ایرانی را هدف گرفته استبنابراین جامعه هدف و راهکار نویسنده مربوط به دسته اول است که خواسته یا ناخواسته بخشی از مناسبات و روابط جهان مدرن بر آنها حاکم شده است.
در جهان کنونی حفظ و اعمال هر نوع حاکمیتی با هدف تغییر و تاثیر در مناسبات و روابط از دریچه سیاستگذاری پیش میرود. اگر بخواهیم سیاستگذاری را در یک کلمه معنا کنیم چیزی غیر از پیوستگی نیست. به عبارت دیگر هر مسئله ای بخصوص مسائل فرهنگی را باید در پیوستگی وضعیت آموزش و پرورش، مدیریت و اشتغال، تولید و رسانه و... دید و حل کرد. به همین جهت با طرح و دستورالعمل نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.
در شرایطی که سیاستگذاری به روشهای چند دهه گذشته هم در حال تغییر است و رویکردهای جدیدی در حکمرانی مانند هوشمندسازی مطرح شده، دیگر با روش های سیاستگذاری چند دهه اخیر هم نمیتوان پیش رفت، چه رسد به دستورالعملهای یکطرفه و سنتی! بنابراین شناخت و استفاده از رویکردهای سیاستگذاری و حکمرانی در جهان امروز، یک ضرورت است.
سیاستگذاری و حکمرانی روز به روز بیشتر به سمت شبکهای شدن، مشارکتی شدن و دیجیتالی شدن، حرکت میکند. یعنی اولاً باید ابعاد مختلف هر سیاستی را در پیوند با دیگر بخش ها مشاهده کرد. ثانیاً توجه به مشارکت تمامی اقشار و طبقات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاستگذار داشت. ثالثاً شبکههای اجتماعی، وب سایتها، برنامهها و هوشمندسازی را به عنوان یکی از بازیگران موثر بخش عمومی در نظر گرفت.
لذا سیاستگذاری فارغ از جهت و محتوای آن مستلزم استفاده از دادهها و روشهای جدید است و بدون استفاده از آن نمیتوان نه تنها مسائل فرهنگی، بلکه هر مسئلهای را حل کرد.
گفتوگو|رایزن فرهنگی ایران در دمشق: دشمن میخواهد هزینه چالشهای سوریه را به گردن مقاومت بیندازدآنچه که می توان در این مطلب به عنوان راهکار برای رفع بخش عظیمی از مصائب فرهنگی مطرح کرد؛ بازگشت به محوریت خانواده در جهت تامین نیازهای طبیعی، عاطفی، جسمی، تربیتی، آموزشی و تفریحی و...است. به عبارت دیگر تامین این نیازهای فطری خارج از چهارچوب خانواده آغاز انحراف است و این مهم محقق نمیشود مگر با تسهیل تشکیل خانواده برای بخش عظیمی از جوانان، از طریق طرحهای ملی مسکن و ارائه زمین برای زوجین و ....
پایان پیام/